معنی کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار ,, معنی کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار پ, معنی lcbj، اmcbj، jaاjbj، lm] lcbj kiا[cت lcbj (flamc bd;c)، kdij ;xdbj، تmzj اoتdاc ,, معنی اصطلاح کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار ,, معادل کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار ,, کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار , چی میشه؟, کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار , یعنی چی؟, کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار , synonym, کردن، اوردن، نشاندن، کوچ کردن مهاجرت کردن (بکشور دیگر)، میهن گزیدن، توطن اختیار , definition,